درازکشیده بودم و داشتم توی موبایلم ول میچرخیدم که دستشو گذاشت روی دستم ،سرشو آورد بالا و دماغشو چسبوند به لپم، خنده م گرفت.
نازش کردم و بیشتر ول چرخیدم لابه لای لحظه های مردم.
گردنشو گذاشت رو دستم خاروندم و خوندم. یه گاز آروم از شستم گرفت.
موبایلو گذاشتم کنار و دو دستی صورتشو گرفتم و هی ناز کردم و ماچ کردم.
نازش کردم و بیشتر ول چرخیدم لابه لای لحظه های مردم.
گردنشو گذاشت رو دستم خاروندم و خوندم. یه گاز آروم از شستم گرفت.
موبایلو گذاشتم کنار و دو دستی صورتشو گرفتم و هی ناز کردم و ماچ کردم.
خوابمون برد.
توی خواب و بیداری وقتی پشتمو بهش کردم یه صدای جیغی از خودش درآورد و خودشو چسبوند به کمرم.
میدونست مریضم امروز،
میدونست حاجی نیست ولی نمیدونست دوست دارم همه ی لوس بازیاشو به مریض بودنم ربط بدم و ذوق کنم و بهتر بشم.
میدونست مریضم امروز،
میدونست حاجی نیست ولی نمیدونست دوست دارم همه ی لوس بازیاشو به مریض بودنم ربط بدم و ذوق کنم و بهتر بشم.
#mygraycat
#گربه
#گربه
خيييلى حس خوبيه😍😍
پاسخحذف